سرنوشت عجیب خانواده ای که مجبور به خوردن کفش های خود بودند!

به گزارش وبلاگ بهروز، خانواده لیکوف به گروهی از مسیحیان محافظه کار ارتودوکس روسیه تعلق داشتند که به آن ها مؤمنان باستانی می گفتند و از سوی بلشویک ها مورد تعقیب قرار گرفتند.

سرنوشت عجیب خانواده ای که مجبور به خوردن کفش های خود بودند!

به گزارش وبلاگ بهروز به نقل از وبلاگ بهروز، در سال 1979 میلادی، گروهی از پژوهشگران محیط زیست و زمین شناسان شوروی خانواده شش نفره ای را که گویی در جنگل گم شده بودند، پیدا کردند. پژوهشگران متوجه شدند که این خانواده روسی در حدود 42 سال از جهانی بیرون از جنگل و زندگی شهرنشینی دور بوده اند و حتی نمی دانستند جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده است. در این گزارش درباره آن ها بیشتر خواهید خواند.

در سال 1979 میلادی یک بالگرد روسی با تیمی از دانشمندان زمین شناس در منطقه ای کوچک و بی آب و علف در نزدیکی رشته کوهی در سیبری فرود آمد. این نقطه در حدود 300 کیلومتر با نزدیکترین منطقه مسکونی فاصله داشت. خانواده لیکوف در منطقه بسیار سرد تایگا زندگی می کردند و با هیچ انسانی به مدت 42 سال دیدار نکرده بودند.

زندگی در سرمای شدید و در همسایگی گرگ های گرسنه

منطقه تایگا در سیبری جای خطرناکی است. درختان کاج صد ها کیلومتر از آن را پوشانده اند و سرمای آن خشک و غیرقابل تحمل است. تابستان های کوتاه و زمستان های سختی دارد. به علاوه گرگ ها و خرس های گرسنه در آنجا به تعداد بی شماری وجود دارند.

این شرایط باعث شده تا تایگای سیبری تقریباً یک مکان غیرقابل سکونت برای انسان ها باشد. به همین دلیل، وقتی سرنشینان هلیکوپتر روسی در سال 1979 یک خانواده را در آنجا دیدند حیرت کردند.

خلبان این بالگرد در جستجوی منطقه ای بود که کارشناسان ژئولوژی در آن فرود بیایند، در این زمان بود که یک منطقه بدون درخت در وسط انبوه درختان بلند دید که در آن چاله هایی کنده شده بود که حفر آن جز به دست انسان غیرممکن بود. این خانواده در سال 1936 به مناطق وحشی سیبری مهاجرت کردند و 42 سال از تمدن دور ماندند.

فرار به جنگل برای نجات جان

خانواده لیکوف به گروهی از مسیحیان محافظه کار ارتودوکس روسیه تعلق داشتند که به آن ها مؤمنان باستانی می گفتند و از سوی بلشویک ها مورد تعقیب قرار گرفتند. گشت های کمونیست برادر کارب را با شلیک گلوله کشتند و کارب با زن و دو دخترش به جنگل های سیبری گریخت. خانواده لیکوف به فرقه ای از ارتودوکس ها تعلق داشتند و به طور معین از زمان پترس کبیر و در قرن هجدهم مورد ستم قرار گرفته بودند. پس از انقلاب روسیه در سال 1917 وقتی بلشویک ها به قدرت رسیدند این فرقه مسیحی دوباره در معرض خطر قرار گرفتند. در دوره استالین و در دهه سوم قرن پیش اوضاع آن ها بدتر شد.

در یکی از روز ها وقتی کارب در حال کار کردن در مزرعه بود، گروه مسلحی وابسته به حزب کمونیست برادرش را کشتند. این منظره وحشتناک باعث شد تا کارب با همسرش اکولینا و دو دخترش ساوین و ناتالیا به جنگل فرار نمایند.

ساوین 9 سال داشت و ناتالیا دو ساله بود. آن ها به جنگل های سرد سیبری فرار کردند و تا دو سال در آنجا سرگردان بودند و انتها کلبه ای ساختند. در سال 1940 آن ها صاحب پسری به نام دیمیتری شدند و دو سال بعد دختری به نام آگافیا به جهان آوردند. کارب در سال 1936 در هنگام فرار، لوازم ضروری آشپزخانه و لباس هم آورده بود، اما با گذشت زمان همه آن ها غیرقابل استفاده و خراب شده بودند.

خوردن کفش های چرمی بر اثر گرسنگی

آن ها سیب زمینی و بذر حشیش می خوردند. در سال 1961 بر اثر سرما گیاهانی که کاشته بودند از بین رفت و مجبور شدند کفش های چرمی خود را بخورند. اکولینا در آن سال بر اثر گرسنگی درگذشت.

دختر کوچک خانواده آخرین بازمانده خانواده جنگلی

متأسفانه در سال 1981 میلادی سه نفر از فرزندان خانواده دو نفر بر اثر نارسایی کلیوی و دیمیتری بر اثر التهاب ریه از جهان رفتند. کارب هم در سال 1988 از جهان رفت. فقط آگافیا که حالا در حدود 70 سال دارد زنده مانده و در همانجا زندگی می نماید.

آخرین بازمانده خانواده لیکوف

در سال 2014 اینترنت نامه ای از سوی او منتشر شد و او از مردم خواست به او برای درمان بیماری یاری اقتصادی نمایند. در سال 2016 او به بیمارستانی در شهر برده شد و پس از دریافت خدمات درمانی دوباره به کلبه اش بازگشت.

منبع: جام جم آنلاین

به "سرنوشت عجیب خانواده ای که مجبور به خوردن کفش های خود بودند!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سرنوشت عجیب خانواده ای که مجبور به خوردن کفش های خود بودند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید