3 لهجه فرشته صدر عرفایی در شبی که ماه کامل شد
به گزارش وبلاگ بهروز، فارس/ فرشته صدر عرفایی بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان با حضور در برنامه رادیویی پرانتزباز به پرسش های مجید واشقانی مجری این برنامه پاسخ گفت.
وی با اشاره به تجربه حضور در نقش های گوناگون و صحبت کردن با گویش های مختلف خراسانی، بلوچی و بوشهری گفت: واقعیت این که، نمی توانم بگویم سخت است؛ به هر حال بازیگر برای رسیدن به نقش تلاش می کند و البته برای او یک چالش است که فردی را از قوم دیگری و با لهجه دیگری که مربوط به خودش نیست، علاوه بر شخصیتی که در فیلمنامه وجود دارد مورد شناسایی و درک قرار دهد. اولین فیلمی که در آن لهجه داشتم، فیلم آدمِ عبدالرضا کاهانی بود که ایشان دیالوگ های مربوط به نقش من را خودشان با لهجه سبزواری یا نیشابوری ـ که الان دقیقا خاطرم نیست کدام بودـ برایم ضبط کرد. ابزارها هم طی سالیان از واکمن به MP3 Player و بعد به گوشی هوشمند تغییر کرد. من مرتب صدای کاهانی را گوش می دادم و تمرین می کردم تا ملکه ذهنم شود.
3 لهجه مختلف در شبی که ماه کامل شد
این بازیگر سینما گفت: گویش من در شبی که ماه کامل شد متفاوت بود و زمان بیشتری برد چرا که وقتی با عروسش صحبت می کرد، فارسی با لهجه بلوچی بود. وقتی در پاکستان بودند، اردو حرف می زد و موقع صحبت با برادرش به زبان بلوچی صحبت می کرد. یعنی سه نحوه گویش داشتیم و این کمی سختتر بود. به ویژه که بلوچی و اردو حرف زدن به زبان فارسی نزدیک نبود.
صدرعرفایی بیان داشت: اگر لهجه نباشد، فکر می کنم باورپذیری پایین می آید. این لهجه ها در درجه اول رنگ آمیزی اقوام ماست و زیبا هم هست. این رنگ آمیزی و زیبایی معرفی اقوام و شناخت بیشتر را به همراه دارد و همچنین برای تماشاچی باورپذیری بیشتری در پی داشته و در قصه کار کرد دارد. منظورم این است که اگر این تفاوت زبان و لهجه و فرهنگ قرار است درام را پیش ببرد و این تفاوت مبنای شکل گیری قصه در فیلمنامه باشد.
او همچنین در پاسخ به اینکه آیا از قبل نسبت به زبان و گویش بلوچی آشنایی داشته است یا خیر، گفت: من با هیچ کدام از گویش ها و زبان ها آشنایی نداشتم.
وی ادامه داد: در فیلم توماج هم احسان عبدی پور که خودش بوشهری است؛ خیلی من را راهنمایی کرد. در این فیلم سکانس های عزاداری داشتیم. من از حدود 20 روز قبلش بوشهر بودم تا بیشتر بدانم و تحقیق کنم. خاطرم هست که به قبرستان می رفتم که شیوه عزاداری و خاکسپاری را ببینم؛ یا اینکه در بازار می گشتم و با مردم حرف می زدم.
این بازیگر که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم شبی که ماه کامل شد دریافت کرده است، گفت: در این فیلم هم همینطور بود. به خانه ها می رفتم و حتی سوزن دوزی تمرین کردم تا ببینم چطور این پارچه را روی پایشان می گذارند و می دوزند. نشست و برخاست، آشپزی کردن در آشپزخانه، غذا خوردن و این مسائل چیزهایی است که کاراکتر را تکمیل می کند و به ما از قومی که قرار است در رابطه با آن نقشی را بازی کنیم شناخت می دهد.
مسئولیت کلیدی بازیگر، کارگردان و مربی لهجه
صدر عرفایی که در جدیدترین فیلم اصغر فرهادی در نقش رادمهر گفت: وقتی برای فیلمنامه نویس مهم است که این شخصیت در فیلمنامه با زبان دیگری و یا با لهجه باشد؛ معنی اش این است که کاراکتر با آن معنای درست پیدا می کند و برای تماشاگر باورپذیر می شود. به همین علت این یک تلاش مضاعف است. این که گفتم سخت نیست، معنی اش این است که اگر انرژی بیشتری بگذاریم شدنی است. یعنی دیالوگ هایی که حفظ می کنیم زمان بیشتر و تمرین بیشتری می خواهد و به همین علت اگر زمان بگذاریم سخت نیست.
وی اضافه نمود: در برابر اقوامی که با آن زبان یا لهجه تکلم می کنند، مسئولیت بزرگی متوجه بازیگر، کارگردان و مربی لهجه است. کسی که لهجه را با بازیگر کار می کند، معمولاً چون از همان خطه است عِرق بیشتری هم دارد و خیلی تلاش می کند که کار درست انجام شود. همه کسانی که به منطقه ای تعلق دارند به لهجه و زبانشان حساس هستند، پس بهترین راهنما به حساب می آیند. من صدای او را داشتم و گوش می دادم، از طرفی در فیلمنامه اعراب می گذاشتم تا بتوانم دقیق حفظ و تمرین کنم و مرتب هم با ایشان تمرین می کردم.
صدر عرفایی در پایان گفت: اگر قرار باشد آثاری کاملاً به زبان غیرفارسی باشد، زیرنویس می خواهد و زیرنویس ارتباط تماشاچی را با فیلم کم می کند. در کل مخاطب عام شاید خیلی دوست نداشته باشد که زیرنویس بخواند و ممکن است فیلم را با خطر فاصله از تماشاچی رو به رو کند. به همین علت گاهی اوقات که کارگردان و فیلمنامه نویس تشخیص دهند که نیازی به برجسته کردن تفاوت قومی و فرهنگی و آداب و سنن با تاکید قصه بر بومی بودن نیست، تصمیم می گیرند تا فارسی حرف بزنند یا اینکه فارسی را با لحن آن قوم صحبت کنند.
منبع: همگردی